دستگیری بازرس قلابی رانندگان اتوبوس‌رانی در مشهد اختصاص ۴۶۰۰ میلیارد تومان اوراق مشارکت به بافت فرسوده مشهد و ادامه خط ۳ مترو مروری بر ورود رشته روان‌شناسی به مشهد و ایجاد نخستین مراکز رسیدگی به بیماری‌های روحی استاندار خراسان‌رضوی: شورا‌ها نماد حضور مردم در مدیریت کشور هستند وضعیت دیزدر، باز هم پیچیده‌تر | حق و حقوق بهره‌بردار هم به ابهامات پرونده معدن دیزدر اضافه شد نژادحسین: توسعه ورزش حاشیه شهر، در دستور‌کار شورای اسلامی است رئیس شورای اسلامی شهر مشهد: کار شورا یک فضیلت انسانی است نائب رئیس شورای عالی استان‌ها: باید نگاه ساختار سیاسی ما به شورا‌ها تغییر کند اعمال قانون ۱۸۵۱ دستگاه خودرو حادثه ساز در مشهد | ۵۱ دستگاه خودرو متخلف توقیف شدند (۹ اردیبهشت ۱۴۰۳) برگزاری سی‌وسومین نشست مدیران عامل سازمان‌های سیما و منظر کلانشهر‌های کشور در مشهد راهبرد‌های شورای ششم با تمرکز بر مردم پیش‌بینی بهره‌برداری از بوستان بانوان طرق تا پایان سال ۱۴۰۳ کیفیت هوای کلانشهر مشهد در آستانه وضعیت هشدار قرار گرفت (۹ اردیبهشت ۱۴۰۳) انتخاب شورا‌ها گامی به سوی تحقق کامل قانون اساسی است نظری: شوراها برآمده از اراده مردم و زمینه‌ساز حضور آنها در اداره امور هستند اینفوگرافی | شورای شهر مشهد به نمایندگی از مردم چه کرده است؟ ویدئو | نژاد حسین: هدف گذاری دقیق عمرانی در شورای ششم، یک خواست آگاهانه برای مردم بود ویدئو | منصوریان: نسخه مترقی فرهنگسراها با هدف رفع مشکلات مردم در شورای ششم ارائه شد ویدئو | علیزاده: افزایش بودجه مناطق کم برخوردار در شورای ششم امید آفرین بود
سرخط خبرها

پرچم‌دوزی آقا کریم

  • کد خبر: ۱۱۹۵۷۲
  • ۱۰ مرداد ۱۴۰۱ - ۱۱:۰۵
پرچم‌دوزی آقا کریم

آن روزها چشم می‌گذاشتم که محرم از راه برسد تا من به همراه بچه‌های محل شب‌ها برویم مسجد. روزهایی که داشتن یک «سنج» بزرگ‌ترین آرزوی زندگی من بود، آرزویی که هیچ وقت محقق نشد.

اول می‌رفتیم مسجد صاحب‌الزمان(عج)، وقتی همه بچه‌های هیئت جمع می‌شدند راه می‌افتادیم در کوچه‌پس‌کوچه‌های محله میثم شمالی، زنجیر می‌زدیم و مردم تماشایمان می‌کردند. بعضی شب‌ها هم می‌رفتیم میهمان یک مسجد دیگر می‌شدیم و با هم عزاداری می‌کردیم.

روز تاسوعا و عاشورا برنامه‌ من مشخص بود با اتوبوس تا چهارراه برق می‌رفتم، بعد از آن هم چون هیئت‌ها خیابان را قرق کرده بودند، مجبور بودم پیاده به سمت حرم بروم. می‌رفتم زیر پل راه‌آهن، نرسیده به چهارراه مقدم بالای نرده‌های آهنی می‌ایستادم و محو صدای سنج و طبل و رنگ پرچم‌هایی می‌شدم که از آن بالا خیلی باشکوه بودند.

اصلا این پارچه‌های عزاداری آقا امام حسین(ع) آدم را جذب خود می‌کند. آن روزها در طبقه بالای بازار رضا پرچم‌دوزی خیلی زیادتر از این روزها بود. نمی‌دانم چه شد که مسیرم به آن بالا افتاد، اما وقتی آنجا را یافتم هروقت بیکار می‌شدم با اتوبوس خط ۸۴ می‌رفتم فلکه آب، بعد می‌رفتم طبقه بالای بازار و مغازه آقا‌‌کریم.

آن‌قدر رفتم که یک روز آقا کریم گفت: «بچه‌جان تو که میای اینجا، حداقل بیا به ما کمک کن. یک پولی هم بهت می‌دیم.» از آن روز به بعد من شدم شاگرد پرچم‌دوزی آقا‌کریم.

با آن قدو‌قواره کوچکم طاقه‌های پارچه مخمل مشکی را بغل می‌زدم، باز می‌کردم و آخر تابستان خودم برش می‌زدم. اما لذت کار آنجا بود که آقا کریم که اهل قندهار بود، نوار کاست را می‌گذاشت داخل ضبط «ناسیونال» بعد یک مداح قندهاری با آن لهجه‌‌ زیبایش می‌خواند: «یا حسین آقا، در عزای تو، سینه می‌زنیم، از برای تو»

او می‌خواند و آقا‌کریم روی مخمل‌های مشکی یاحسین‌(ع) و یاعباس‌(ع) می‌نوشت و من به سوزن چرخ پرچم‌دوزی زل می‌زدم که زیگزاگی با سرعتی زیاد روی پارچه می‌گشت و می‌نوشت: «باز این چه شورش است..»

گزارش خطا
ارسال نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تائید توسط شهرآرانیوز در سایت منتشر خواهد شد.
نظراتی که حاوی توهین و افترا باشد منتشر نخواهد شد.
پربازدید
{*Start Google Analytics Code*} <-- End Google Analytics Code -->